وبلاگ گروهی آرشیویست‌های ایران

مفاهیم، قوانین، استانداردها، سمینارها و اخبار آرشیوی

وبلاگ گروهی آرشیویست‌های ایران

مفاهیم، قوانین، استانداردها، سمینارها و اخبار آرشیوی

خاطرات ناصرالدین شاه/معرفی کتاب

به نام یزدان پاک

تابستان فصل سفر است ایامی است که هر ایرانی در صورت مهیا بودن امکانات سفر وبودجه کافی ،سفری را آغاز میکندوهرروز که از تابستان می گذرد میل مسافرت وگردش در او بیشتر تقویت میگردد ودوست دارد دو بال در آورد ودور دنیا را در 90 روز تابستان طی نمایدتا دنیا دیده گردد ولی چه سود برای عده ای که مهیاست رغبتی باقی نمانده وعده دیگر هم که امکانات مهیا نیست فقط آرزوی ان را در سر می پرورانند بعضی ها هم اگر  به اینترنت دسترسی داشته باشند تصاویر ومکان های دیدنی دنیا را کوچک وبزرگ میکنند اما باز  به مقصود نمی رسند .

آن عده که که از پدیده عصر حاضر ووبگردی در ان خسته شده اند  وارد کتابخانه می شوند و برای مطالعه کتابی را به امانت می گیرند تا ازروزمرگی و اسارت بیرون آیندوبه امید اینکه مطالب آن کتاب  راضی شان کند .

بنده سر تا پا تقصیر هم شبیه گروه  دوم البته منابع چاپی را ترجیح دادم لذا برای مطالعه  به کتابدار کتابخانه تخصصی تاریخ ومطالعات آرشیوی مراجعه نمودم وکتاب مورد علاقه خودم را به امانت گرفتم وآن کتاب روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول به فرنگستان نام داشت که به کوشش خانم قاضیها وباتلاشهای استاد فقید مرحوم دکتر رضوانی که گویا اهل بیرجند هم بوده  تهیه گردیده است  واین هم غنیمت است که اگر نتوانی به سفر بروی سفر نامه ای را در تابستان بخوانی ...

- این کتاب نکات  آموزنده وجالبی داشت که با حوصله می بایست ان را مطالعه نمود البته سه جلدیست ،وبنده این عمل نیک را انجام دادم نکته جالبی که اشاره کردم پیشگفتار این کتاب بود که توسط شخصی به نام سید حسن سرپرست وقت سازمان اسناد ملی ایران نوشته شده بود .نکته قابل توجه این بود که تاجایی که من ودیگر دوستان سراغ داریم و دور ونزدیک شناسایی نمودیم ،  ایشان هرگز دستی در نوشتن تاریخ ایران که مانند دیگر نویسندگان زبده که به زیبایی نوشته شده باشداز خود  به یادگار نگذاشته وگله ای که از نویسندگان ومولفان باید کرد این است که به صرف اینکه شخصی امدادهای الهی شامل حالش گردیده وپست ومنصبی نصیبش شده اگر هم آشنایی با محیط اطرافش دارد در رابطه با رشته تخصصی خودش بنویسد وبهتر است این بزرگواران حتی پیشگفتار ننویسند البته فکر میکنم بنا به خواسته شخص مولف است لیکن جای اعتراض نیست . نویسنده باید آگاه باشد پیشگفتار نوشتن هم به اهلش واگذارد به کسانی که سالیان عمر شریفشان را وقف این رشته کرده اند .

در ضمن من مطلب را کلی گفتم جسارت به شخص یا اشخاصی نگردد فقط خواستم که برای چند جمله یادگاری پیشگفتار هم که شده ،نویسندگان محترم به متخصص رشته مربوطه بدهند نه اشخاصی که دیگران برایشان دیکته کرده اند از این نمونه ها من زیاد دیدم مثلا شخصی مترجم نیست اما متنی را  به اسم او ترجمه شده  می بینی  وجای بسی تعجب است  وبرای بها دادن و گیرم امتیاز دادن به طرف مقابل ونوعی کلاس گذاشتن به قول معروف می آیند به دروغ اسم شخصی که اصلا این کاره نیست را در اول یا پایان مقاله یا نوشته ای می اورند وزمانی  که شخص را شناسایی میکنی  مشاهده مینمایی   که حتی  بنده خدا اسمش را هم دیگران برای وی نوشتند.بگذریم نهضت ادامه دارد.. 

 نکته جالب را گفتم حال نکته آموزنده این کتاب را برای شما خیلی خلاصه می نویسم .

- او شخصی به نام ناصرالدین شاه بود که بعد از سالیان دراز هنوز انسانهایی با نوشته هایش به نان ونوا میرسند و مشغول گزراندن زندگی هستند. وی چهارمین پادشاه سلسله قاجار در ایران است که در دوره مصادف با او که نیم قرن از تاریخ پادشاهی ما را تشکیل میداد زندگی میکرد وحوادث زیادی رخ داد .وی وزیر بزرگی داشت به نام امیر کبیر که با کفایت بود وبادرایتی که داشت نگذاشت دست بیگانگان به امتیازهای گونه گون در این کشور باز شود وما باید ازاو درس بگیریم  البته انسانهای گمنام دیگری هم در دوران بعد داشتیم که کارهای فرهنگی بزرگی انجام دادند  من جمله محمد ابراهیم خان شوکت الملک علم وزیر پست وتلگراف رضاشاه ، حاکم قاینات ومکران (خراسان) که بعداز دارالفنونی که توسط امیر کبیر به ایران امد این امیر خراسان در زمان پهلوی اول دومین مدرسه به سبک نو را با معلمین انگلیسی وفرانسوی ودیگر استادان بزرگ ایران  برای به وجود اوردن دانشگاهی بزرگ در خطه ی دور افتاده وفرزانه پرور بیرجندبه وجود آورد و تلاشهای فراوانی نمود .

با قتل امیر کبیر وزیر بزرگ ایرانی  در سال 1268ق ابر قدرت ها برای دستیابی به امتیازهای گونه گون وبهره برداری از موقعیت ایران در دوره میرزا آقاخان نوری  دستشان باز شد واین شخص که  زیاد خودش را به شاه نزدیک کرده بود ودر نامه های فدایت شومش به شاه نوکری خود و اباءاش را ثابت کرد در دوره اوبود که با وساطتش معاهده بین دولتهای ایران وانگلیس مبنی بر ممنوعیت حق لشکر کشی ایران به هرات منعقد شد همچنین قرارداد صلح پاریس 1875م به امضا رسید .وی در 1275 برکنار شد ودر سال 1287 ناصرالدین شاه اولین سفر خود به خارج از کشور به مدت 5ماه واندی شروع کرد در این دوره میرزاحسن خان مشیر الدوله 1288به صدارت منصوب شد .ناصر اولین پادشاه ایرانی بود که به فرنگ عازم شد البته فهمش بیشتر از قبلی ها بود چراکه فتحعلیشاه مثلا یه چیزی از سفیر عثمانی شنیده بود وفکر میکرد 200زرع زمین را گود نماییم به قاره امریکا میرسیم ،آقا ناصر شاه ایران روح لطیفی داشت علاقه زیادی به گردش چه داخل وچه خارج داشت اهل شکار بود ومعمولا خاطرات خودش را روزانه می نوشت مثلا قرقاولی را که شکار میکرد پری را در دفتر خاطراتش می چسباند وهنوز هم این نمونه ها در ارشیو ملی از او به یادگار مانده است .

سفر او از تهران شنبه 21صفر 1290آغاز شد بعد از انزلی با کشتی به قفقاز وروسیه وسپس به آلمان وبلژیک و انگلستان ،سوئیس ،ایتالیا ،اتریش وعثمانی سفر نموده واز را ه قفقاز به انزلی واز آنجا به تهران بازگشت و خاطرات سفر خود خود را در روز جمعه سوم شعبان 1290 ش در تهران به اتمام رساند  انگیزه او از سفرهایش هم کاملا مستند است علاقه مندان می توانند به آرشیو ملی مراجعه نمایند .

-     ملاقات سلاطین عظیم الشان اروپ وازدیاددوستی ،حسن نیت ومراودات حسنه وبرای دولت وملت خود اتحاد ودوستی را از ایشان میخواست که اخذ نماید.

این جانب نمونه ای از خاطرات نوشته شده اورا که در موارد گونه گون (موزهها وبازدید باغ وحش ورقص وصنایع و کارخانه ها وعشق وترحم و ترس و درک هنر و...)است ،بازنویسی مینمایم :

*درک هنر :عمارت لوور فرانسه ،...اطاقهایی که پرده ها و اشکال بود همه رادیدم کار نقاشان قدیم معروف بود یک روز تمام شخص بنشیند تادرست نکات نقاشی او را بفهمد با این تعجیل که من را ه میرفتم ووقت نداشتم البته نمی توانستم بفهمم که چگونه نقاشی کرده اند .از کارهای رافائل نقاش معروف هم بود اما من پرده های نقاشی آلبانی را به سایرین ترجیح می دادم ،بسیار با سلیقه نقاشی بوده است. (ص 239)

*(ترس) :(روسیه):چون تابحال هیچ کالسکه راه آهن ننشسته بودیم ابتدا واهمه کردم بعدکم کم عادی شد .بسیار راحت وخوب می رود ،الحمدالله (ص 73)

- دوسگ بزرگ امپراطور داشت یکی سیاه ویکی زرد ،از سگها ترسیدم (سوراخ دیگر..)

*(نگاه تمسخر آمیزبه  مردان وزنان طراز اول جهان ):

-(امپراطور آلمان ): امپراطور 76سال دارد...سرش هم کم مواست ،قدری قدری از مورا با نخ بسته آورده مثل بچه زلف زنها بالای سر قرار داده است بسیار بسیار خنده دارد.(ص84)

- زن بیسمارک بسیار بسیار بد گل است ،بیچاره بیسمارک

- ریش کرچکوف چیز غریبی است مثل شاخ گاو درست کرده است از چانه اش یک شاخ آن طرف ،یکی این طرف .بد ترکیب است ، چیز نحسی است .(ص 265)

-(حاکم میلان ):بسیار گنده وسر بزرگی دارد .ریش از گلو آمده چیز غریبی است سرش واقعا سر خری است .

*(عشق وترحم ):امروز بنا شد انیس الدوله وحرم از اینجا بروند تهران ...گریه کردند خیلی به ما بد گذشت ،خیلی بد ،خیلی سخت ،..اگر بروند تهران دل ما می سوزد بسیار بسیار بد گذشت (ص 46)

*(احساس برتری ): کوههای آلپ ومون بلان از پنجره مهمان خانه پیداست بسیار برف است وبسیار بلند هستند اما کوه دماوند در ایران بلند تر وقشنگ تر است .(ص 259)

*طنز:(لندن در بازدید از نمایشگاه آلبرت هال): صورت خری دیده شد ،خوب کشیده بودند پرسیدم قیمتش چنداست ...گفتند صد لیره ،گفتم قیمت خر زنده منتها پنج لیره است ،این که شکل  خراست چرا باید به این گرانی باشد رئیس گفت چون خرجی ندارد ،جو وکاه نمی خورد .گفتم اگر چه خرجی ندارد اما مصرفی هم ندارد بار نمی کشد وسواری نمی دهد .بسیار بسیار خندیدیم. (ص 201)

*پیشنهاد به یهودیان :برای بعد ........  

 

 -به نقل از مقدمه کتاب» ذکر شده :نویسنده:سرکار خانم قاضیها

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آذری 1388/05/01 ساعت 20:28 http://azari.blogfa.com/

علی جان موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد